اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست

ساخت وبلاگ
فرودگاه‌ها جاهای عجیبی هستند! یکطرف سالن یک‌نفر پشت شیشه با گل ایستاده‌ و لبخند می‌زند؛ طرفی دیگر یک نفر بغض قورت می‌دهد و می‌میرد و زنده می‌شود! یک طرف یک نفر برای آینده‌ی آمده نقشه می‌کشد؛ طرفی دیگر یک نفر آینده‌اش را به باد می‌دهد... فرودگاه‌ها جاهای عجیبی هستند! جایی که بوسه‌های زیادی دیده اما یک بوسه شور بوده و بوسه‌ی دیگر طعم رژ گیلاسی لب‌های معشوقی قدیمی! فرودگاه‌... وصالگاه... جدایی‌گاه...  . پ.ن: تیتر مصرعی از سیدمهدی موسوی اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 2:25

به شکوفه‌ها به باران... دلم یه جای دنج می‌خواد, خیلی دنج, اونقدر دنج که بتونم تمام دل‌مشغولی و ذهن مشغولیام رو بریزم اونجا! یعنی یه روسری بزرگ پهن کنم بعد یکی‌یکی تاشون کنم بذارم وسطش, بعد چهارطرف روسری رو گره بزنم بهم و دنج‌ترین قسمت اون جای دنج رو انتخاب کنم و بچپونمش اونجا! بعد برگردم سر زندگی دوباره:)... + نوشته شده در  شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 19:35  توسط علی‌ام  |  اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1400 ساعت: 3:44

چاوشی توی گوشم زار می‌زند:" همیشه می‌لنگه یه جای زندگیم/ یه مرگ تازه می‌خوام به جای زندگیم/ نذار که کشته‌ی این زهر گزنده بشم/ می‌خوام توو این بازی یه بار برنده بشم... "!همپایش زار می‌زنم؛ برای زندگی‌ که مدت‌هاست دیگر هیچ امیدی برایم نگذاشته اما همچنان به طرز احمقانه و خنده‌داری ایستاده‌ام و خودم را روی دوش می‌کشم... نگاه می‌کنم به آینده، آینده‌ای که هیچ کورسوی امیدی ندارد! کجای مملکت را نگاه کنیم اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 3:58

این جوجه عاشق‌ها که میان کافه رو خوب نگاه می‌کنم و می‌رم توو فکر! به این فکر می‌کنم که لبخنداشون چقدر می‌تونه تصنعی باشه یا اینکه چقدر واقعاً خوشحالن؟ (خوشحالی با واقعاً خوشحال بودن بنظرم خیلی متفاوته!) بعد به این فکر می‌کنم چرا خودم بلد نیستم انقدر بی‌خیال و فارغ از همه‌ی دنیا دست یکی رو بگیرم ببرم کافه و زل بزنم توو صورتش و نیشم وا باشه و انگشت وسط بگیر سمت دنیا و واسم مهم نباشه چند دقیقه بعد که اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 3:58

سن و سال‌دار است و جا افتاده! همیشه با یک کیف دوشی ساده روی دوشش وارد کافه می‌شود! استاد دانشکده هنر است. با لبخند وارد می‌شود و همیشه سر یک میز خاص می‌نشیند و اول عینکش را از کیف در می‌آورد بعد یک کتاب روزنامه پیچ شده, در آخر هم یک بسته وینستون لایت اسلیم و فندکی ارزان! هیچوقت هم منو را نگاه نمی‌کند. با آنکه می‌دانم چه می‌خواهد اما می‌روم سر میزش, "سلام, خیلی خوش اومدین, نبودید چندوقت؟ " از بالای اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : آفوگاتو, نویسنده : rahseparam بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 3:58

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1396 ساعت: 3:58

دست بردار از این در وطن خویش غریب... چاوشی توی گوشم زار می‌زند:" همیشه می‌لنگه یه جای زندگیم/ یه مرگ تازه می‌خوام به جای زندگیم/ نذار که کشته‌ی این زهر گزنده بشم/ می‌خوام توو این بازی یه بار برنده بشم... "!همپایش زار می‌زنم؛ برای زندگی‌ که مدت‌هاست دیگر هیچ امیدی برایم نگذاشته اما همچنان به طرز احمقانه و خنده‌داری ایستاده‌ام و خودم را روی دوش می‌کشم... نگاه می‌کنم به آینده، آینده‌ای که هیچ اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : بردار, نویسنده : rahseparam بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:08

این جوجه عاشق‌ها که میان کافه رو خوب نگاه می‌کنم و می‌رم توو فکر! به این فکر می‌کنم که لبخنداشون چقدر می‌تونه تصنعی باشه یا اینکه چقدر واقعاً خوشحالن؟ (خوشحالی با واقعاً خوشحال بودن بنظرم خیلی متفاوته!) بعد به این فکر می‌کنم چرا خودم بلد نیستم انقدر بی‌خیال و فارغ از همه‌ی دنیا دست یکی رو بگیرم ببرم کافه و زل بزنم توو صورتش و نیشم وا باشه و انگشت وسط بگیر سمت دنیا و واسم مهم نباشه چند دقیقه بعد که اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : سرگرم, نویسنده : rahseparam بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:08

جنگل... شب بود,تاریک و سیاه؛ جنگل بود, انبوه؛ شیب داشت,شیب تند؛ پیچ داشت, زیاد؛ از بالا پخش شده بود به دو طرف! نشسته بودم از دور نگاه می‌کردم, رد پیچ و خم رو گرفته بودم تا ببینم به کجا می‌رسه این جاده‌ی پر پیچ‌وخم ولی اون پشت مشتا ردش گم می‌شد! ته‌ش دیده نمی‌شد؛ شاید بخاطر انبوه بودنش, شاید هم بخاطر بیش از حد شب بودنش! چندبار دلم خواست برم نزدیک و دلمو بزنم به تاریکی‌ش، غرق شم توش حتی! اما اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahseparam بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:08

آفوگاتو دبل شات! سن و سال‌دار است و جا افتاده! همیشه با یک کیف دوشی ساده روی دوشش وارد کافه می‌شود! استاد دانشکده هنر است. با لبخند وارد می‌شود و همیشه سر یک میز خاص می‌نشیند و اول عینکش را از کیف در می‌آورد بعد یک کتاب روزنامه پیچ شده, در آخر هم یک بسته وینستون لایت اسلیم و فندکی ارزان! هیچوقت هم منو را نگاه نمی‌کند. با آنکه می‌دانم چه می‌خواهد اما می‌روم سر میزش, "سلام, خیلی خوش اومدین, اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست...ادامه مطلب
ما را در سایت اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست دنبال می کنید

برچسب : آفوگاتو, نویسنده : rahseparam بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:08